شکوه زندگی

کنارم لحظه ای بنشین چه حاصل/ که فردا بر سر خاکم نشینی

شکوه زندگی

کنارم لحظه ای بنشین چه حاصل/ که فردا بر سر خاکم نشینی

شکوه زندگی

زندگی شیرین تر از آنست که فکرش را بکنی، فقط باید آنکه می بایست باشد، با تمام وجود باشد نه سایه و هاله ای از بودن
بخاطرت از خیلی چیزها گذشتم اما بخاطرم یک ذره گذشت نکردی
کاش می توانستی عظمت عشق مرا درک کنی
اما چه سود از گفتنهایی که حاصلش سکوت است
کنارم لحظه ای بنشین چه حاصل/ که فردا بر سر خاکم نشینی

پیام های کوتاه
بایگانی
پیوندها

۹ مطلب در فروردين ۱۴۰۱ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

تو این مدت که نبودم ظریف کاری نقاشی خونه مامان رو تمام کردیمو زندگانینلیخشو تر و تمیز کردیم، داره کیف میکنه تو خونه نقلیش :))

خداروشکر 

 

آاینروزها عجیب دلتنگتم، کجایی :)) 

نماز و روزه هات قبول حق عزیزدلم 

شب های خوب خدا منم یاد کن برام دعا کن لطفا 

 

 

چند روز بود که دلم گرفته بود، پنجشنبه هفته گذشته یه سر رفتم بهشت زهرا، نمیدونی راه رفتن میون قبرها چه آرامشی به من میده، تمام استرس ها و تکاپوهای بی ارزش دنیارو ازم دور میکنه 

در مراسم تشییع یه بنده خدایی هم شرکت کردم که قبلا خوابشو دیده بودم یکجوری این آدم، آدم خوبی بودا که دلت میخواست جاش تو قبرش بخوابی، بخدا قسم تا این حد، سرازیری قبرش براش شیرین بود، اونقدر که از دنیا دل کنده بود 

روحت شاده می دونم، برای ما هم دعا کن لطفا مرد بزرگ :) 🌹

 

 

این هفته یه پیام آموزشی برای سازمان تبلیغات اسلامی تهیه کردم، حاجاغاشون ماتش برده بود گفت شما از ما پیش تر هستید بانو :))  قراره در فضای مجازی منتشر کنن و برای وعاظ بفرستن که در مراسم شب های قدر به این مسئله بپردازند، از کار کردن در حوزه آموزش لذت میبرم، باقی الصالحات داره انشااله👇

 

 

✅ جبران حق الناس

سلام ...
 اگر حقوق کسانی را ضایع کرده باشیم ولی در حال حاضر فراموش کردیم و اصلا یادمان نباشد، یا جایی از کسی حقی ضایع کردیم و اصلا نفهمیدیم، چطور باید این حقوق رو ادا کنیم که در وادی حق الناس گرفتار نشویم..؟

#پاسخ_سوال

سلام ...
خدا که فراموش نکرده، درسته.؟
در علم خدا ثبت و ضبط هست، درسته.؟
پس برای اینها حساب جاری باز کنید
چجوری.؟
هرازچندگاهی اعمال صالح انجام بدهید، و به خدا عرضه بدارید خدایا! اینکار به نیابت از کسانیکه که به گردن من حق دارند اما من نمی‌شناسمشون
یا یادم رفته ،
یا اصلا متوجه نشدم ،
ولی توی علم تو ثبت و ضبط شده و من بدهکار اونها هستم ..

مثلا:
یک صفحه قرآن بخوانید⚘
یک سلام به امام حسین علیه السلام بدهید⚘
دو رکعت نماز مستحبی بخوانید و هدیه به معصومین کنید⚘
هر روز یک خبر محیط زیستی برای افزایش آگاهی دیگران منتشر کنید⚘
یک فقیر اطعام کنید⚘
زباله های خانگیتونو تفکیک کنید و به دیگرانم آموزش بدین⚘
صدقه به فقرا بدهید⚘
تو باغچه کوچتون درخت و گل بکارید⚘
چندتا صلوات بفرستید⚘
موقع گردش در طبیعت زباله های اطرافتونو جمع آوری کنید⚘
پیاده‌روی اربعین چند قدم به نیابت از اونها بروید⚘
زیارت امام رضا علیه السلام مشرف شدید، یک زیارتنامه به نیابت از اونها بخوانید⚘
وصیتنامه یک شهید منتشر کنید
و زیارت اهل قبور بروید⚘
به صورت پدر و مادر لبخند بزنید و ثوابش رو هدیه کنید
و ...
هزاران هزار کار دیگه که ثواب داره ...
روایت فرمود: کلُّ مَعروفٍ صَدَقه 
تمام کارهای خوبی که مصداق معروف هست، صدقه هست
پس هر کاری که مصداق کار خوب هست و ثواب داره، می‌تونیم به دیگران اهدا کنیم⚘
البته واجبات خودمون رو نه ...
مثلا نمیشه نماز واجب رو به دیگری اهدا کرد ...
اما کارهای مستحب رو میتونیم هدیه کنیم به کسانی که به گردنِ ما حق الناسی دارن و ما فراموش کردیم ...
و...
*⚘پس این حساب جاری رو باز کنید، و هر از چند گاهی شارژ کنید*⚘
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
 بیایید با هم یک قرار بگذاریم
از امروز، یک کار ساده و سبک در حد توان خودمون انتخاب کنیم، و به این حساب واریز کنیم 
من برای خودم این رو انتخاب کردم فعلا:

⚘روزی ۱۴ صلوات + هر روز یک خبر محیط زیستی برای افزایش آگاهی دیگران منتشر کنم + ۳ بار دست به سینه رو به قبله با وضو: صلّی الله علیک یا ابا عبدالله
همه به نیابت از اونهایی که گردن ما حق دارند
و ما نمی‌شناسیم یا یادمون رفته یا دسترسی نداریم ...

 وحشتناک ترین لحظه ى زندگى، لحظه ایست که انسان رادر سرازیرى قبرمیگذارند⚘⚘
شخصى خدمت امام صادق(علیه السلام) رفت و گفت من از آن لحظه بسیار میترسم، چه کنم .؟
امام صادق(علیه السلام)فرمودند: زیارت عاشورا را زیاد بخوان . آن مرد گفت چگونه با خواندن زیارت عاشورا از خوف آن لحظه در امان باشم.؟
امام صادق فرمود: مگر در پایان زیارت عاشورا نمى خوانید *اللهم ارزقنى شفاعة الحسین یوم الورود*؟ 
یعنی خدایا شفاعت حسین(علیه السلام)را هنگام ورود به قبر نصیبِ من کن ...⚘
زیارت عاشورا بخوانید تا امام حسین(علیه السلام) در آن لحظه به فریادتون برسه ..⚘
...اگر خواستید قرائت زیارت عاشورا را ترویج کنید برای دیگران ارسال نمایید...

ان شاءالله با این کار، گوشه ای از دِینی که گردنمون هست، ادا بشه🙏

 التماس دعا

  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

پیله ات را بگشا...

پیله ات را بگشا

تو به اندازه پروانه شدن زیبایی

 

  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

به چه کار آیدت آن دل

که به جانان نسپاری؟

 

  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

مدتی بود که خوابتونو ندیده بودم، اما امشب تمام خوابم پر از شما بود، خیلی ممنون :)) 

اللهم عجل لولیک الفرج🌹

  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

ساعت چهار صبح با هم رفتیم قم 

و تا خود قم خودش نشست پشت فرمون 

کیف کردم از رانندگیش 

یعنی من دنیارو عشق میکنم اینقده شما مرد شدی آخه :))

 

 

  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

یک حس سخت و عجیب

امروز صبح اولین روز کاریم در سال جدید، وقتی از در خونه پامو گذاشتم بیرون برای خودم و هر کی میشناختم سالی سرشار از برکت و مال حلال خواستم و رفتم جای همیشگی منتظر سرویس ایستادم

معمولا این مواقع خیابان ها ساکت تر و مرموزتر هستند و هر کس بیرونه قطعا برای کار مهمی بیرونه و به تمام افرادی که سرگردان قدم میزنند یا آهسته راه میروند یا تلو تلو میخورند عجیب باید مشکوک شد مخصوصا از دید ما خانم ها 

کم کم داشت بهم نزدیک میشد، مردی سبزه با لباسی قرمز با راههای سفید که موهایش از وسط خالی بود و فرفری با قدی متوسط که صورتش را در دست چپش مچاله کرده بود و در دست راستش مشمای دسته داری داشت که گاها تابش هم میداد، خیلی با دقت نگاهش کردم چون اگر قرار بود با هم نزاعی داشته باشیم باید تمام جوانب و زوایا را رصد میکردم، خودمو آماده کردم اومد طرفم یه کتک مفصل بزنمش :)) 

از فکر خودم خندم گرفت که اصلا مگه من با این توانایی فعلی میتونم با یه مرد مریض حریف بشم ...

باقیشو بعدا مینویسم سرویسم اومد :))

خوب من رسیدم سرکارم، 

از قضا وقتی آقاهه نزدیکتر شد دیدم سرشو داره تو دستش تکون تکون میده، انگار بخنده و احساس تاسف کنه، گفتم حتما دیوونست و کارم دراومد اول صبحی  

کمی که نزدیکتر شد متوجه محتویات مشما شدم و دیدم داره گریه میکنه، از دیدن کفن داخل مشما قلبم فشرده شد و شروع کردم به صلوات فرستادن، خیلی تکان دهنده بود نه برای اون کفن و فرد متوفا، بلکه برای خود اون آقا که چه فشاری رو داره تحمل میکنه و چقدر سخته قرار گرفتن در اون شرایط  

چندین بار که صلوات فرستادم اومدم از خدا بخوام که منو زودتر از بقیه ببره که همچین لحظاتی رو تجربه نکنم که یکدفعه توقف کردم و فکر اینکه آیا کسی غیر من میتونه این شرایط رو تو خانوادم تحمل کنه و امور رو مدیریت کنه، سکوت کردم و بخدا گفتم هر چی تو بخوای، فقط قول بده مثل همیشه کنارم باشی و دست تنها نزاریم  

هر چیزی که تو زندگیم باهاش روبرو میشم حکمتی داشته و این نیز حکمتی خواهد داشت، قطعا که نمیشه گفت خیر است اما شر هم نیست، قسمتی از زندگی است که باید رفت، انشااله که عاقبت به خیر باشیم

 

  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

از شادی بقیه...

همیشه شادی بقیه بیشتر شادم کرده تا اینکه دنبال شادی برای خودم باشم، وقتی میبینم نوید پسرم از خریدهاش لذت میبره، وقتی میخواد بره بیرون بقولی تیپ میزنه جلوی من رژه میره تا بهش بگم تو مرد فوق العاده ای هستی، از اینکه بخشی از حقوقمو به نقاشی خونه مامان و سامان دادن به بالکن داغونش اختصاص دادم و داره لحظه شماری میکنه برای دیدن این تغییرات، از اینکه یه تومن دادم زنداداش بزرگم تونست لباس مورد علاقشو برای عروسی داداش ته تغاریش بخره، از اینکه هزینه تعمیر ماشین بابا کریم رو دادم و لبخند عمیقی رو لبهاش نشست، از اینکه کارگاه رو راه انداختم و داره درآمدزایی میکنه و دست امین داداش اونجا بند شده میتونه شب عید سرتاپای خانمشو نو کنه، من از همه اینهاست که شادم و از زندگیم لذت میبرم، مثل همیشه حتی یه تیشرت هم برای عید نخریدم و شنبه با همون لباسای قبلی با همون شلوار رنگ رفته که خشتکش بیش از چهار پار روفو شده میرم سرکار و همیشه به این جمله حضرت رسول ص فکر میکنم که لباس باید پاک و آراسته باشه 

 

+ نیستی کم پیدایی، حتما با خانوادت بسیار خوشو سرگرمی، ایشالا همیشه دلتون بخنده و سلامت باشین 

+ چند وقتیه مشکل مینیسک زانو دارم از وقتی با اون نیسان آبی تصادف کردم هنوز زانوی چپم مشکلش برطرف نشده تمام اینروزها خونه بودم و با یک بدبختی زورکی خونه تکونی کردم، بچه ها گفتن بیا بریم بیرون، گفتم بخدا من برام این چند روز دراز کشیدنو استراحت کردن اندازه صدتا مسافرت باحاله، بزارین من فقط بخوابم :)) 

خلاصه اینکه فعلا حریفشون شدم فردا هم استراحت کنم شنبه هم که میرم سرکار و دوباره روز از نو و روزی از نو 

فقط امسال هنوز نرفته سرکار بین دعوای مدیرمو مافوقش گیر افتادم خدا بخیر کنه شنبه رو :)))

 

 

  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

زیباترین بود

زیباترین پیام تبریکی بود که خواندم، از شوق اشک ریختم و چندینو چندین بار خواندمش، 

هی نوشتم ممنونم عزیزم، هی عزیزمش را پاک کردم هی باز هم نوشتم 

آخر سر فقط یک شاخه گل و نوشتم ممنونم 

گفتم شاید ناراحت شوی بدانی هنوز هم عزیز منی، هنوز هم عزیزترین منی 

مگه این اشک امان میده چند خط بنویسم، نمیزاره که 

شبت بخیر عزیزم🙃❤️

 

  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

بهانه

من خودمو خوب میشناسم، میدونم دارم بهانه میگیرم میدونم بی تاب تو هستم و می دونم آرزوی محالو آرزو میکنم، همه این زمان تحویل سال رو دوست دارن با عزیزانشون صحبت کنن تبریک بگن، اما من باید به چند جمله کلیشه ای بسنده کنم تازه اونم اگر جوابمو بدی که چند ساعته متوجه پیامت شدم اما از دلم نمیاد بازش کنم، آره قلب من داره بهانه نداشتنتو میگیره، داره بهانه نبودنتو می گیره، داره میگه میخوام دیگه وایسم خسته شدم از بس تحمل کردم و نشد... منم دیگه اصرارش نمی کنم بمون صبوری کن دنیا اینجور نمیمونه... گذاشتم به عهده خودش اگه خواست هنوز بتپه اگه هم نخواست مرخصه بیش از اینها بهش رنج دادم

  • شکوفه