چه حالی شدم الان دوستم یه تصویر از بیرون و صحن بقیع برام گذاشته بود اصلا درونمو بلوایی راه انداخته یاد خوابم تو شب شهادت خانم فاطمه زهرا س انداختم که اقا امام زمان عج ادرس قبر مطهر ایشونو از روی این ستونها بهم دادن دقیقا مشابه حرفهای اقای خادمی تو بازار اذرشهر, گیجم واقعا دوباره دوروبرم داره چه اتفاقی میفته من نمیخوام به اونروزها برگردم میترسم دوباره همه چیز شروع بشه و باز هم اجازه بدم ازم سواستفاده احساسی بشه من نمیخوام ناجی برگرده نمیخوام دوباره تو فقط بشینی من بنویسمو بخونیم من دیگه نمیخوام بازم تو رویاهام غرق بشم نمیخوام