شکوه زندگی

کنارم لحظه ای بنشین چه حاصل/ که فردا بر سر خاکم نشینی

شکوه زندگی

کنارم لحظه ای بنشین چه حاصل/ که فردا بر سر خاکم نشینی

شکوه زندگی

زندگی شیرین تر از آنست که فکرش را بکنی، فقط باید آنکه می بایست باشد، با تمام وجود باشد نه سایه و هاله ای از بودن
بخاطرت از خیلی چیزها گذشتم اما بخاطرم یک ذره گذشت نکردی
کاش می توانستی عظمت عشق مرا درک کنی
اما چه سود از گفتنهایی که حاصلش سکوت است
کنارم لحظه ای بنشین چه حاصل/ که فردا بر سر خاکم نشینی

پیام های کوتاه
بایگانی
پیوندها

۱ مطلب در ارديبهشت ۱۴۰۳ ثبت شده است

  • ۱
  • ۰

باران حسرت

دیگر امید از دلم رخت بسته است، روزها و شبها می گذرند و من فقط خاطرات او را مرور میکنم انگار زمان برای من جلو نمی رود زندگی من دنده معکوس کشیده است. 

این هفته آنقدر سرم شلوغ بود و مدام غرق در افکار پریشانم هم بودم که بار دیگر اشتباهی به او پیامک دادم و این اشتباه به قیمت توبیخم توسط مدیر تمام شد. برای برپایی آن برنامه که قرار بود یکی از همکاران به جای من برگزارش کند چون من به جلسه مهمی در کمیسیون اجتماعی هیات دولت می بایست حاضر می شدم مثلا با همکارم شب پیش هماهنگ کردم ولی چه سود که این پیامک را برای هم نامش در خطه دیگری از این کره خاکی ارسال کرده ام و او هم در حجم فراوانی از یاس و بهت من، این موضوع را به من اطلاع نداد، رفتم کمیسیون، گوشی را هم تحویل دادم، من در جلسه بی خبر، همکارم دنبال من در تلاش برای دریافت سین برنامه و سایر هماهنگی ها، بعد از جلسه گوشی را روشن کردم دنیایی پیامک و تماس و دست آخر متوجه اشتباهم شدم، کنار میدان پاستور فقط مانده بود گریه کنم که آن هم شد، ریز ریز اشک می ریختم و به دل آشوبم لعنت میکردم، به همکارم با بغض زنگ زدم گفتم تو چرا ایتا یا هیچ پیام رسان کوفتی را چک نمی کنی مگر تو نباید فایلی دریافت میکردی پس فکر کردی من چطوری باید برایت میفرستادم مگر در خانه به اتوماسیون اداری وصلیم؟!! بعد که کمی آرام شدم عذرخواهی کردم گفتم کوتاهی از من بود و تمام. 

نفهمیدی که عشق و جان منی، جان که چه گویم جهان منی

  • شکوفه