شکوه زندگی

کنارم لحظه ای بنشین چه حاصل/ که فردا بر سر خاکم نشینی

شکوه زندگی

کنارم لحظه ای بنشین چه حاصل/ که فردا بر سر خاکم نشینی

شکوه زندگی

زندگی شیرین تر از آنست که فکرش را بکنی، فقط باید آنکه می بایست باشد، با تمام وجود باشد نه سایه و هاله ای از بودن
بخاطرت از خیلی چیزها گذشتم اما بخاطرم یک ذره گذشت نکردی
کاش می توانستی عظمت عشق مرا درک کنی
اما چه سود از گفتنهایی که حاصلش سکوت است
کنارم لحظه ای بنشین چه حاصل/ که فردا بر سر خاکم نشینی

پیام های کوتاه
بایگانی
پیوندها
  • ۰
  • ۰

امروز من ۱۷

دلمان بدجور گرفته است و هوای شعر و غزل زده است به سرش هی میگویمو زیر لب زمزمه میکنم اما عاشقانه هایم را هیچ کجا ثبت نمیکنم چون نمیخواهم بیشتر از این خودم را هوایی کنم اما واقعا وقتی به خودم به زندگیم به اتفاقای عجیبو غریبم فکر میکنم فقط میتونم بگم این انصاف نیست حق من از تو اینقد کم نباید میبود یه طورایی تو مسبب این نا عدالتی شدی تو و تمام رفتارات تمام کم بودنات تمام بی محلیات تمام سکوتهات تمام له کردنای عشقم زیر قدمهات میدونی هنوزم نمیتونم تو هیچ جشن ازدواجی از شیرینی خورون گرفته تا عقد و عروسی شرکت کنم و من هنوزم به تو فکر کنم به اینکه چطور تونستی بری و بگی عاشقتم چطور تونستی نباشی کم باشیو بگی عاشقتم میدونی یه جاهاییش حساب کتابش درست درنمیاد مخصوصا اونجاهاش که من نمیدونم کجای زندگیه تو جا داشتم جا دارم بیخیال همینکه یکی هست قدمهاتو غصه هاتو خوشیهاتو لبخنداتو باهاش قسمت کنی

همین خوبه فقط نمیدونم چطوری سر دلمو گرم کنم تا یاد تو نکنه این سختترین قسمت قضیه هستش قسمتی که هیچوقت راه حلی براش پیدا نکردم 

دلم برات تنگه خیلی 

چرا هر بار میخونمش قلبم تیر میکشه 

کاش برای من هم بیش از حد مغرور بودی کاش برای من هم انقدر عاشق بودی      


+ هر کاری کردم برام رمز عبور رو ارسال نکرد با اینکه اصلا رمز عبورمو یادم بود و درست میزدم حالا هم که میبینم کلا هر دو تا وب رو حذف کردن خدارو شکر مال تو سر جاشه نظردهیشم بازه پس تو تونستی رمز عبورتو وارد کنی و به وبت وارد بشی برات خوشحالم و برای خودم خیلی خیلی متاسف شدم گر چه قصد داشتم خودم حذفشون کنم ولی اول بهت خبر میدادم ازم ناراحت نشی و در ثانی یه پشتیبان ازش میگرفتم الان نوشته ها و اشعار منو فقط تو داری البته اگه کپیشون کرده باشی که فکر کنم کرده باشی یه زمونی برات خیلی مهم بودم برات مهم بود نوشته هام

میبینی کارم به جایی رسیده که باید ازت بخوام یه نسخه از شعرامو بهم بدی تو هم که اگه من خودمو بکشم التماستم کنم انگار نه انگار 

اصلا بهتره اینجوری برای تو بهتره لاقل

کم کم ازم دلخور میمونی و ناراحتتر میشی و این نبودنات کم کم بیشتر میشه و یه روزی برات میشم یه خاطره کمرنگ که یه روزی سالها قبل بود

سرت سلامت این دو تا وبم هم فدای چشمای قشنگت چیکار کنم دیگه مرده شور بلاگفارو ببرن حرص اونم بخوریم والا به خدا

شبت خوش نازنینم 


  • ۹۴/۰۴/۰۵
  • شکوفه

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی