تازه فهمیده ام تنها نقطه ی ارام دنیا برای من امامزاده استارا است تمام پله ها را تمام حیاط را وجب به وجب قدم گذاشته ام نمیدانم کجا قدمهایم جای قدمهایت فرود امده اند اما میدانم اینبار که انجا بروی قطعا در قدمهای من ذره ذره وجودت ثبت خواهد شد و من روزی برای داشتنت حتی شده به ذره ای از خاک قدمهایت به انجا باز خواهم گشت
ایدی تلگرامت را عوض کرده ای همان ادرس ایمیلی که حرفهای تلخ و شیرینت را از ان خوانده ام پس این خط هنوز هم مال توست
حس غریبیست هنوز از استارا خارج نشده دلم میخواهد به امامزاده برگردم شاید تو امده باشی
اشکهایم بی امان سرازیرند و اصلا مهم نیست کسی مرا با اینحال ببیند انها چه میدانند چه دردی چه حسرتی در سینه دارم
قطعا نمی دانند اما خدا می داند امامزاده استارا هم خوب می داند دیشب خواب سیدی را دیدم که گویا یکی از ان بزرگان باشد خیلی به ارامش دعوتم کرد انگار که بخواهد بگوید حاجتت را داده ام دیگر بیقراری نکن
- ۹۶/۰۷/۰۴