شکوه زندگی

کنارم لحظه ای بنشین چه حاصل/ که فردا بر سر خاکم نشینی

شکوه زندگی

کنارم لحظه ای بنشین چه حاصل/ که فردا بر سر خاکم نشینی

شکوه زندگی

زندگی شیرین تر از آنست که فکرش را بکنی، فقط باید آنکه می بایست باشد، با تمام وجود باشد نه سایه و هاله ای از بودن
بخاطرت از خیلی چیزها گذشتم اما بخاطرم یک ذره گذشت نکردی
کاش می توانستی عظمت عشق مرا درک کنی
اما چه سود از گفتنهایی که حاصلش سکوت است
کنارم لحظه ای بنشین چه حاصل/ که فردا بر سر خاکم نشینی

پیام های کوتاه
بایگانی
پیوندها

۵۴ مطلب در فروردين ۱۳۹۵ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

امروز من

وای خداوندا چقدر دلم براش تنگ شده
همیشه دوستت دارم
همیشه
  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

امروز من

چقدر حرف زدن باهات برام سخت شده
مردی که عمر منه عشق منه چقدر برام غریبه شده
بدجور از این احساس دلم گرفت
  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

امروز من

نصفه شب خوابت میبره گوشی از دستت لیز میخوره یه فایل صوتی صفر ثانیه برای مرد مردم میفرستی بعد ساعت پنج صبح متوجه میشی چه دسته گلی به اب دادی اونوقت تا ساعت هفت و نیم صبح با خودت کلنجار میری پیام عذرخواهی بفرستی یا نه؟!! یعنی واقعا دیگه نوبرشم, کی برام اینقدر در حرف زدن غریبه شدی که حالا دو ساعته میخوام چهار کلمه بنویسم ببخشید اشتباهی سند شده اینقدر فکر میکنم جملاتمو مرور میکنم اینقدر سبک سنگین میکنم نکنه فکر کنه قصد برقراری ارتباط دارم نکنه فکر کنه عمدی بوده تا سر صحبتو باز کنم نکنه جواب بده و صحبتی بازم پیش بیاد نکنه نصفه شب این اتفاق افتاده فکری در موردم بکنه, واااای من کی تا حالا اینقدر در مورد تو وسواس شده بودم, خوب اتفاقه میفته دیگه
  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

امروز من

امسال رو خیلی خوب شروع کردم بخاطر حضورت و اینکه فراموشم نکردی خیلی خوشحال بودم و هستم و تعطیلات عید برام دلچسب و پر از مهر شروع شد البته خوب دو روزش بدجور مریض شدم با هذیانهای بسیار که رفع شد الان خداروشکر خوبم گر چه دلم برات تنگ هستشا ولی بخاطر اینکه یادم بودی خوبم فردا اولین روز کاری سال جدید هستش هنوز تصمیم نگرفتم شاید برم سرکار
:))
خدایا مرسی که دردم کمتر شده شکرت که کارم به بستری نکشید
:))
مراقب پسرم باش سرما نخوره امید عزیزم خدانگهدارت باشه گل نازم میبوسمت
:))
  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

امروز من

من حتی فکر میکنم مردن از کلیه درد کمی بهتر است
:))
از حرفم خنده ام گرفت مردنو کلیه درد, چه قیاس ابلهانه ای
:))
خوابم نمیبرد به شدت هم درد کلیه امانم را بریده هم دلتنگیهایم برای تو عزیزم که مدام اشک به چشمهای من میاره و سرازیر میشه همیشه دوستت داشتم حتی اونموقعی که ازت ناراحت بودم من دلم برای دیدنت برای حرف زدن باهات تنگ شده من دلم برای دستای مهربونت تنگ شده من دلم برای زیارتهای دونفرمون در بین الحرمین تنگ شده من دلم برای روزه هامون که با یاد هم افطار میکردیم تنگ شده من دلم برای همه ی ثانیه ثانیه هایی که با عطر و یاد حضورت زندگی کردم تنگ شده چی شد که اجازه دادیم اینقدر دنیا فاصله بندازه بین ما
میدانی اشک امان ندهد یعنی چه...
  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

امروز من

اینکه ادم یکی رو داشته باشه که اونقدر دوستش داشته باشه که براش همه کاری بکنه خیلی خوبه خیلی خیلی خوبه
معصومه الان اونو داره
بهش حسودی نمیکنما فقط میگم خوشبحالش همین

دیشب در اوج تب و هذیان خوابتونو دیدم تو لباس سفید عروسی و کت و شلوار دامادیت اونقدر مهربون و با محبت سرشار از عشق دستشو گرفته بودی و بوسیدیش مدام این خواب میرفت تا تهش دوباره از اول شروع میشد تمام کابوسهای من پر شده از عشق شما پر شده از محبتهات با او, امروز بعد از دو روز کلیه درد و سرماخوردگی و کلا درهم شدن سیستم بدنم بلاخره کمی بهترم اونقدری که رفتم یه دوش گرفتم و نشستم اینارو نوشتم و نمیدونم اونقدر حسشو دارم که برم موهامو خشک کنم, مسلما شاهد حضورم نیستی در روابط خانوادگیت راحتتری
  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

امروز من

شکوفه
دختر بهار
  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

امروز من

روزهای زیبا و دلهایی که یاد روزهای بهاریشان می افتند روزهای که گذشتند و به دل امید امدن روزهای شورانگیز دیگری میدهند روزهاییکه فرزندان ما با اشتیاق به سویش پیش می روند و ما با ارامشی وصف ناپذیر با دعای خیرمان انها را بدرقه راه پرتلاطمش میکنیم و منتظریم در اخرین روزهای این سفر پر حادثه با دلی شاد و قلبی ارام خاطرات گذشته را بر لب ایوان زندگی مرور کنیم و هر از گاهی با هر خاطره لبخند و اشکی از شوق و فراق فروریزیم و عجیب تند میگذرد این ایام و منو تو در گذر عمر افکار خویش را رها نکرده به دنبال نگهداشتن یکدگر در خط اعتدالیم درک میکنم نبودنت را در پی ازارت نیستم خسته تر از انم که به چرایی بودو نبودت بیاندیشم نیایی نیستم تا اسوده باشی از هر گونه فکر و تصمیمی
  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

امروز من

هنوز ذوقم تموم نشده هی چشمام پر اشک میشه و قلبم میلرزه از شوقم, وقتی فکر میکنم تو هنوزم با اونهمه بداخلاقیهام هستی و داری باهام حرف میزنی میخوام دربست فدات بشم همین
:))
ممنونتم نازنینم, دیدن حضورت بسیار شیرینه فقط نمیدونم چرا اینهمه از صبح اومدی به تلگرامت پیام منو باز نکردی بخونیش
مراقب خودت و دل مهربونت و خانوادت باش عشق من
:))
امید عزیزم پسر گلم همیشه عاشقانه باباتو میپرستیدم حتی اونموقعها که ازش ناراحت بودمو گاهی هم متنفر, پسر گلم درک این موضوعات برات سخته میدونم اما اگه عاشق باشی اونوقت خوب حرفهای منو میفهمی خیلی خوب, امیدوارم تو در زندگیت مثل منو بابات عشق رو تجربه کنی درسته دردناکه درسته حتی در حین شادی افرینی غم داره اما می ارزه و شیرینه :))
  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

امروز من

باورش برام سخت بود یه ربع دارم اشک شوق میریزم این واقعا تو هستی خودتی ممنونم ازت ممنونم, ممنونم نمیدونم چی باید بگم فقط ممنونم یادم بودی ممنونم
  • شکوفه