امروز من

در چنین شبی همه دور هم جمع میشن و به مادرشون یا همسرشون صمیمانه ترین تبریکهارو تقدیم میکنن هیچوقت انتظاری جز این نداشتم نه اهل کادو هستم و حتی انتظار شاخه گلی که اوایل بهم میداد رو ندارم حتی دیگه انتظار بودنشم ندارم فقط انتظار دارم اگر اتفاقی خانه بود کنارمان بود فقط کنارمان باشد بی زخم زبان بی غرغر و بدون انتقاد, تهمت و حرف ناروا فقط بگذاره این شب این روز فقط بگذره فردایش بیاید همین
باز هم بدجور دلم را شکست نتوانستم سکوت کنم اخر به من گفت دروغگو, هر چیزی گفته در این چند وقت اصلا به روی خودم نیاوردم اما این دیگر یک تهمت نارواست حرفی که من نمیتوانم تحملش کنم ولی باز هم ارام برخورد کردمو گفتم من دروغگو نیستم اصرار کرد و متوجه شدم همه اینحرفها بهانه است

امروز من

یعنی الان کجایی, اصلا منو یادت هست یعنی
:))
دلم برات خیلی تنگ شده دلم برای دیدن حضورت تنگ شده هر چند که بودنات بخاطر خانوادت باشه نه من
:))
فکر کنم اردبیل باشی و هنوز برنگشته باشی تهران, مراقب خودتو خانوادت باش, خیلی خیلی مراقب نخودچیت باش مریض نشه یه وقتی امید توپولوی من
:)))
میبوسمت پسر نازم

امروز من

امسال تعطیلات نوروزی خیلی روحیه خوبی داشتم و امید در وجودم میدرخشه اما احوال جسمیم با من سر ناسازگاری گذاشته فکر کنم انفولانزا گرفتم به شدت تب دارم سرفه امانمو بریده مدام انگار ته گل یه چیزی گیر کرده سرفه کردن همانا و درد کلیه ها همانا, خلاصه باغش اباد شدم از مریضی
:))

امروز من

ساعت هشت
:)))
یادته

امروز من

خیلی وقت بود سروکارم به بیمارستان نیفتاده بود نمیدونم اصلا چطور شد یکدفعه چنان دردی کلیه و قلبمو گرفت که یه لحظه گفتم تموم شد تا چند ساعت هیچی نمیفهمیدم الان بهترم و خداروشکر که اشکهای پسرم ختم به لبخند شد
:))

امید

سلام پسرم ایشالا حالت خوب باشه توپولی
:))
الان دارم بعد نجواها و درددلام با درختت برمیگردم پشت میزم تو این مدت که تعطیلات نوروزی بوده سرعت باد اونقدر اینجا بالا بوده که درختتو کج کرده بود کلی دلم براش سوخت و کلی نوازشش کردم یه کوچولو هم جوانه زده
:)))
مثل خودت ریزه میزه و دوست داشتنیه این درختتا
:))
کلی تلاش کردم بدون اینکه به ریشه های کوچولوش اسیب بزنم تکونش بدم و صافش کنم الان که اوضاعش خوبه فقط خدا کنه دوباره نخواد کج بشه, شایدم خودش دوست داره کمرشو خم کنه تا بچه ها بتونن باهاش بازی کنن یا شایدم درخت میوه باشه بخواد بچه ها دستشون به میوه هاش برسه, نمیدونم دیگه من سعی کردم صاف بالا بیاد دیگه خودش بخواد کج بشه اون یه بحث دیگه هستش
:)))
خدا یارت گل نازم

امروز من

خوشبحال غنچه های نیمه باز
خوشبحال افتاب که میخندد به ناز
خوشبحال تو ستاره ی سهیل
خوشبحال سایه ها و تار و ساز
سرد شده دست و دلم از زندگی
خوشبحال اوی تو چون ماه ناز
میرسد روزی به اخر سرنوشت
خوشبحال هایو هوی مرغ راز

امروز من

گاهی اوقات ادم دلش میخواد با حرص و پر از اشک اونقدر سنگدل بشه که بگه لعنت به هر چی صبح بهاریه

بخاطر گذشته ها
بخاطر رفتن عشقت به اغوش یک زن در بهار
بخاطر تمام لحظه هایی که این عشق به تو داد و ازت گرفت
بخاطر...

و چه ابلهانه فقط شکر میکنی بخاطر تمام دردهات و میگی خدایا ممنونم بخاطر همه چیز خدایا ممنونم که با این عشق مرا هزاران بار میسوزانی ممنونم
همین

امروز من

حالا این اشکها چی میخوان سر صبحی این هم مصیبتیست قطع شدنش
خدایا میشه دقیقن بگی دوباره داری چه گلی میگیری دیوار زندگیه منو؟؟!!! کم تحقیر شدم کم سوختم کم مردمو زنده شدم؟؟!! میشه لطفا اینبار قبل هر کاری ازم سوال کنی موافقم یا نه؟!میشه لطفا اینبار قبل هر اتفاقی ازم بپرس میخوام یا نه؟؟!! یه عمر برام تصمیم گرفتی انتخاب کردی گذاشتی تو کاسم یک عمر زجرم دادی سوزوندیم با هر کی که تو زندگیم گذاشتیش, میشه لطفا اینبار ازم بپرسی بعدش هر کاری میکنی بکنی؟! اره میشه لطفا؟؟!!

از لحظه سال تحویل منتظرش بودم گفتم تو سال جدید اول بهار حتمن میاد اما تا حالا نیومده بود و حالا امروز صبح اومده نشسته روی نزدیک ترین شاخه درخت به پنجره و خیلی اروم داره نجواهای عاشقانشو سر میده

امروز من

مراقب خودت باش