شکوه زندگی

کنارم لحظه ای بنشین چه حاصل/ که فردا بر سر خاکم نشینی

شکوه زندگی

کنارم لحظه ای بنشین چه حاصل/ که فردا بر سر خاکم نشینی

شکوه زندگی

زندگی شیرین تر از آنست که فکرش را بکنی، فقط باید آنکه می بایست باشد، با تمام وجود باشد نه سایه و هاله ای از بودن
بخاطرت از خیلی چیزها گذشتم اما بخاطرم یک ذره گذشت نکردی
کاش می توانستی عظمت عشق مرا درک کنی
اما چه سود از گفتنهایی که حاصلش سکوت است
کنارم لحظه ای بنشین چه حاصل/ که فردا بر سر خاکم نشینی

پیام های کوتاه
بایگانی
پیوندها

۵۴ مطلب در فروردين ۱۳۹۵ ثبت شده است

  • ۱
  • ۰

امروز من

نمیدونم درست چند روزه ازت بی خبرم, البته مهم نیست مهم اینه تو در کنار زنو فرزندت شادی, خوشبختی و حتما سلامتی انشااله
مراقب خودت باش نازنینم نور چشم من
:))
امروز اصلا حالم خوب نبود وضعیت ریه هام و سرفه هایی که بدجور اذیتم میکنه همه باعث شده بود که نتونم خوب تنفس کنم مدام نفسم گیر میکنه و امروز سه بار بدجور از تنگ نفس قلبم تیر کشید جتی میخوام پله هارو بیام بالا به خونه بریم نفس کم میارم توانم محدود میشه و احساس میکنم خیلی پیر شدمو چند روزی فقط مهمان این دنیایم
:))
ببینیم خدا چی میخواد
الهی شکر
:)))
  • شکوفه
  • ۱
  • ۰

امروز من

از تمام دردها و مریضیمو ورم دستو پام که شکل غولها راه میرم بگذریم امروز واقعا روز فوق العاده خوبی بود یک گردهمایی عید دیدنی کارمندی عالی داشتیم خیلی خوشحال شدم
  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

امروز من

همینطور می ایستم روی تلگرامت هی با خودم میگم یعنی الان که دارم با تمام قلبو روحم احساسش میکنم ایا او هم به من فکر میکنه ایا واقعا دارم درست حسش میکنم و افسوس که نمیتوانم حضورت را ببینم یا شاید خودت نخواستی اخر هر وقت بودم تو نبودی یا کمتر بودی روزهای اول فروردین یکدفعه رفتی نبودی گفتم حتما دوست ندارد من بتوانم حضورش را ببینم خوب چرا مزاحمش بشوم من دور از تو و همین نزدیکی با نسیم درددل میگویمو برایش غزل حسین منزوی را زمزمه میکنم نسیم خوش خبر از نور چشم من چه خبر
چه خبر
و چه خبر
کاش عکس جدیدی از امیدم میگذاشتی
روزگارت خوش و شیرین بابای خونه مرد خونه
:))
  • شکوفه
  • ۱
  • ۰

امروز من

بعد دو روز بحث و جدل بعد از دو روز حرف بی ربطو ناسزا, امروز برام روز خوبی بود چون خونه نبودم با یک تن بیمار بیشمار کار کردنو ترجیح میدم به بودن در کنار یه دیوانه تمام عیار, واقعا دو روز روانیم کرده بود از خونه فرار کردم راحت شدم دوباره اداره میرم دوباره سرکار میرم با اینکه از لحاظ بدنی فوق العاده کم اوردم اما اشکال نداره در راه کار مردن شرف داره به مردن زیر حرفای بی ربط یه روانی, کلا حال روحیم بد نیست اما حال جسمیم افتضاحه بدجور ریه هام عفونت کرده و کلیه و قلبم هم درگیر شده مدام عرق سرد روی تنم میشینه سرم گیج میره حال مساعدی برای بیرون رفتن از خونه ندارم واقعا راضی هستم شبها هم برنگردم خودم به جهنم لاقل مرده هام تو گور تنشون نمیلرزه فحش نمیخورن
))
  • شکوفه
  • ۱
  • ۰

امید

عزیزم پسرم کاش بابات یه عکس لزت میزاشت حتما خیلی بزرگ شدی
  • شکوفه
  • ۱
  • ۰

امروز من

راستی چندبار بهش عاشقانه روز مادر رو روز زن رو تبریک گفتی دقیقا چندبار در اغوش گرفتیش واقعا چندبار بوسیدیش و بهش گفتی ممنونم که تو زندگی من هستی ممنونم مادر بچه ام هستی, میدانی مرد باید اینطوری باشه ها, بعله
:))
راستی هنوز خوب نشدم هنوز تب و لرز دارم و سرفه های تر سینه ام حکایت از عفونی شدن ریه هایم دارد کلیه درد که بماند تمام روز هم قلبم ارام کار کرده و خیلی بیحال, گاهی حتی از ته دل خواسته ام که کاش بایستد و تمام شود اما هر بار دوباره وقتی فکر کردم شاید دقایق باقیمانده یادم کنی و ازت پیغامی داشته باشم دوباره دلم خواسته نفسم بیاید دلم خواسته شب بشود و فرداها بیاید, همین, زندگی من به همین امیدهای کوچک هست که شده زندگی, راستی مراقب امید توپولو باش
:))
  • شکوفه
  • ۱
  • ۰

امروز من

روز گذشته با تمام تلخیها و انتظارش گذشت, انتظار برای اینکه یادت کنه انتظار برای رسیدن پیغامی شاید از کانال خصوصیش که در عید نوروز درستش کرده من هنوز اونو نگهداشتم و ترکش نکردم گفتم شاید بخواد یک کانال فعال داشته باشه اما ظاهرا فقط برای تبریک عید نوروز درستش کرده بود که هر وقت خواستش حذفش کنه و باز هم دنبال این باشه که اثری ازش جایی نباشه یعنی در حقیقت اثر مستقیمی ازش تو گوشی من نباشه چقدر نسبت بهم بی اعتماده بعد از اینهمه سال که بارها بهش گفتم مثل چشمهام ازت مراقبت میکنم او هم فکر میکنه من دروغگو هستم, اشکالی نداره بازم ازش بی خبرم و این قطعا باعث نمیشه فراموشش کنم او در ضمیر من عاشقانه هنوز هم زنده و حی است هر جا هستی الهی همیشه خوشو سلامت باشی
:))
  • شکوفه
  • ۱
  • ۰

امروز من

گذشته از اینکه حالم خوب نیست و کلیه درد و تب امانم را بریده و بغیر از اینکه دلتنگیم برات حتی با دیدن حضورت در ساعت ۱۸ ۱۹ دقیقه ارامو قرار نگرفته دارم از شدت حرص از دست این دیوانه ای که محکوم به زندگی قراردادی با او هستم مدام در رختخوابم و تلگرام وول میزنم و فکر میکنم موجوداتی مثل او میتوانند احساس فکر و منطقی برای اعمالشان داشته باشند و تنها کاری که در حقش میتوانم داشته باشم این است که بابت تمام زجرهایی که در این پانزده سال بهم داده حلالش نکنم فکر میکنی بتوانم, نه فکر نکنم بتوانم غیر از محبتو مهربانی با هیچ بشری روح خویش را تقسیم کنم من حتی در اوج تنفر او را و عشق مسکوتم را دوست داشته ام اینکار از من ساخته نیست چقدر کنترل سرفه در شب سخت است هیس
:))))
  • شکوفه
  • ۱
  • ۰

امروز من

گاهی با خودم میگم من همزمان در دنیا و جهنم زندگی کرده ام این دور از انصاف است اگر خدا بخواهد مرا یکراست به بهشت نفرستد
:))
با خدا هم شوخی ام گرفته ها
هی شکر
الهی شکر
سهم من از زندگی همیشه همین بوده اونم که از تو که فکر میکنی اگه دو کلمه با من حرف بزنی دنیا و اخرتت میره هوا
بیخیال برو خوش باش
فقط لاقل سعی کن برای خانوادت بهترین باشی بهترین پسر, بهترین همسر و بهترین پدر
:))
روزم مبارک
:))))
  • شکوفه
  • ۱
  • ۰

امروز من

بهانه ای برای ناراحت کردنم برای اینکه مانند گذشته ها بهش التماس کنم نرود و او برود و من با تمام حرص و غصه گریه کنم اشک بریزم قلبم بگیرد عصبی بشوم خوابم نبرد از درد به خودم بپیچم کلیه درد امانم ببرد بعد اگر دلش خواست برگردد لنگش را هوا کند سرش را زیر پتو بکشد ارامو تخت تا صبح راحت بخوابد اما اشتباه میکند من دیگر همچین کاری نمیکنم و فقط دیدم خیلی برای رسیدن به ان اوضاع تلاش میکند به او فقط یک جمله گفتم و ارام رفتم سراغ کارهایم انگار با این جمله اتش زده باشمش دارد مثل دیوانه ها قدم میزند و زیر لب غر میزند گفتم دیگر بهت اجازه نمیدهم ناراحتم کنی اینو مطمین باش دیگه نمیزارم
حتی از صدای گرفته و سرفه ها و تبی که صورتمو سرخ کرده نمیگه مریضه لاقل اذیتش نکنم
  • شکوفه